Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «طرفداری»
2024-04-30@19:57:57 GMT

توتی: خیانت همسرم را در تلفن همراه او کشف کردم

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۹۰۳۹۳

توتی از داستان طلاق اش می گوید

کاپیتان سابق رم درباره پایان ازدواج با ایلاری بلاسی می گوید: خیانت او را در تلفن همراه اش کشف کردم.

طرفداری | فرانچسکو توتی سکوت خود را شکست و در مصاحبه ای طولانی که با آلدو کازولو در کوریره دلا سرا داشت، بعد از پایان ازدواج با ایلاری بلازی، حقیقت خود را در مورد او می گوید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کاپیتان سابق رم تمام تقصیرها را انکار می کند و مدعی است که او اولین کسی نبوده که در این ازدواج خیانت کرده است.

خیلی مزخرفات شنیدم اما یکی اش بدترین بود. این که مقصر جدایی فقط من بودم. اینکه این ازدواج به دلیل خیانت من تمام می شود. من اولین کسی نبودم که خیانت کردم. در تابستان سال گذشته شایعات شروع شد: ایلاری یک نفر دیگر یا بهتر است بگوییم بیشتر از یک نفر را دارد. به نظرم غیرممکن بود اما من پیام هایش را پیدا کردم. وقتی از افراد مختلف که به آنها اعتماد دارم اخطار دریافت کردم، مشکوک شدم. به تلفن همراهش نگاه کردم و دیدم که یک نفر سومی هست که به عنوان واسطه بین ایلاری و دیگری عمل می کند. تازه فهمیدم ایلاری یک فرد کاملاً متفاوت با من است که متعلق به دنیایی است که از دنیای من بسیار دور است و این یک شوک بود. نه تنها به این خاطر که ایلاری شخص دیگری داشت؛ برای اینکه به چنین مردی علاقه مند شده بود. پیام ها چه می گفتند؟ چیزی شبیه به: بیا در هتل ملاقات کنیم؛ نه، فرانچسکو بیشتر مراقب من است.

توتی، به محض اینکه متوجه خیانت ادعایی شد، بلافاصله با همسرش مقابله نکرد، بلکه ترجیح داد مدتی بگذرد.

همه چیز را در درونم نگه داشتم. به کسی چیزی نگفتم، حتی به ویتو اسکالا، دوستی که از یازده سالگی در کنارم بوده است. من کسی نیستم که چشمانم را ببندم، اما ترجیح دادم فعلا این قضیه را نادیده بگیرم. تلاش کردم تا خانواده را متلاشی نکنم، مثل یک سگ رنج کشیدم! او به من گفت: امسال کمی بیشتر در میلان می مانم و کمتر به رم برمی گردم، و من این فکر به سرم زد که: همسرم یک نفر دیگر را دارد اما من هنوز هم امیدوار بودم که درست نباشد. در گذشته شایعاتی وجود داشته است. در مورد او و من. اما آنها شایعات بودند اما این فرق داشت. مستنداتی داشتم. حقایقی در کار بود و این مرا به افسردگی انداخت. دیگر نمی توانستم بخوابم. وانمود کردم که هیچ اتفاقی نیفتاده است، اما این دیگر من نبودم. به لطف نوئمی (پارتنر جدیدش) از خانه بیرون آمدم. 

نومی بوکی شریک جدید توتی است، رابطه ای که تنها پس از خیانت ادعایی کشف شده توسط کاپیتان سابق جالوروسی متولد شد.

قبل از این ما به عنوان دوست با هم دور هم جمع می شدیم. سپس، بعد از عید سال نو، این موضوع تبدیل به یک داستان شد. وقتی در 22 فوریه عکسی در استادیوم منتشر شد، عکسی که در دسامبر گرفته شده بود، ایلاری از من خواست که پاسخگوی آن باشم. من آن را رد کردم. در ابتدا نه به او و نه به فرزندانش حقیقت را نگفته بودم، زیرا این امر اجتناب ناپذیر بود، زیرا هنوز امیدوار بودم همه چیز را نجات دهم. اما در آن لحظه از ایلاری در مورد آن مرد دیگر پرسیدم، ابتدا تکذیب کرد. او گفت که هرگز او را ندیده است. سپس متوجه شد که من می دانم و به من گفت که فقط برای یک قهوه با آن مرد ملاقات کرده است. در واقع می دانم که آنها در اوایل مارس ملاقات کرده بودند. سال 2021 و اینکه او قبل از اینکه داستان من با نوئمی شروع شود با او و سایر مردان روابط خیلی نزدیکی داشت. برای نجات ازدواج مان هیچ کدام نخواستیم تلاشی کنیم. من می دانستم او چه کرده است. حتی اگر چیزی نگفتم که به تصویر او از او آسیبی وارد نشود. احتمالا خسته شده چون در واقع ازدواج تمام شده بود. 

توتی همسر سابق خود را سرزنش می کند که پس از خداحافظی با فوتبال به اندازه کافی هوای او را نداشته است.

"افسانه ها وجود ندارند. ما مانند هر زوجی فراز و نشیب هایی داشته ایم. سپس  شکست خوردیم. بحران واقعی بین مارس و آوریل سال گذشته اتفاق افتاد اما من مدت زیادی بود که رنج می بردم. همه چیز از سال 2016 شروع شد. سال آخر فوتبالی من. خداحافظی از فوتبال کار آسانی نیست. کمی شبیه مردن است. من از شانزده سالگی در سری آ بازی می کنم. و دلم برای چیزهایی تنگ می شد. آدرنالین، خستگی. در سخنرانی خداحافظی ام در استادیوم گفتم: "می ترسم، نزدیک من بمان." و هواداران رم هرگز من را تنها نگذاشتند. پس از آن من نیز رم را ترک کردم، جایی که به عنوان مدیر کار را شروع کرده بودم. وقفه در کارم با مالکان قدیمی خیلی سخت و آسیب زا بود. مثل اینکه مجبور بودم خانه را ترک کنم، شکننده بودم، فاقد تکیه گاه بودم، و ایلاری اهمیت این درد را درک نکرد. سپس 12 اکتبر 2020 فرا رسید. پدرم درگذشت. کووید. و آخرین بار در 26 آگوست او را دیدم.  می دانستم که او بیمار است و من نمی توانستم او را ملاقات کنم. سپس ویروس کووید را نیز به شکل خشونت آمیزی گرفتم. 25 روز در خانه حبس بودم، نزدیک بود که در بیمارستان بستری شوم. خلاصه این که برای من زمان وحشتناکی بود. از طرف دیگر، همسرم، زمانی که بیشتر از همیشه به او نیاز داشتم، آنجا نبود. در بهار 2021 ما به طور قطعی وارد بحران شدیم. سال گذشته سخت بوده است. دیگر صحبتی بین ما وجود نداشت، دیگر چیزی وجود نداشت.

با این حال، توتی منکر اشتباهات خود در پایان ازدواج با ایلاری بلازی نیست.

وقتی یک رابطه از بین می رود هر دو طرف مقصرند. من باید بیشتر با او می‌بودم. به جای آن آخر هفته با دوستان بیرون می رفتیم. ایلاری هم آنجا بود؛ اما باید او را به شام می‌بردم، باید بیشتر به او توجه می‌کردم.

اخبار داغ 

صالح مصطفوی مترجم فرهاد مجیدی شد! / فیلم زمان قطعی ورود کارلوس کی روش به تهران مشخص شد انتقاد مدیر ورزشی اشتوتگارت از عملکرد داور بازی بایرن مونیخ: شما باید با لابی آن‌ها کنار بیایید عکس روز؛ تلاش ستودنی دروازه بان کادیز برای نجات جان هوادار

منبع: طرفداری

کلیدواژه: یک نفر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۹۰۳۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر

زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.

به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • فرار مالیاتی به سبک معامله میلیونی خط‌های رند
  • همراه پرخرج
  • افشای راز زن دوم مرد میانسال بعد از مرگش
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • بیش‌از ۲۷ میلیون مکالمه رومینگ ملی
  • واردات ۵۰۰ هزار گوشی تلفن همراه در یک ماه
  • تولید نوکیای تقلبی متوقف می‌شود+ فیلم